تاریخچه بازاریابی
آیا می دانید بازاریابی در طول زمان چگونه تکامل یافته است؟

بازاریابی
چندی پیش، بازاریابی عمدتاً شامل بازاریابی برونگرا بود، که به معنای تعقیب مشتریان بالقوه با تبلیغات بود بدون اینکه واقعاً بدانیم آیا آن شخص به خرید علاقه دارد یا خیر.
به لطف تحول دیجیتال و ظهور کانال های ارتباطی جدید، بازاریابی در طول سال ها به شدت تغییر کرده است.
برای درک اینکه چگونه تغییر کرده است، بیایید نگاهی به جدول زمانی بیندازیم که HubSpot نوآوری های این صنعت را به نمایش گذاشته است.
1450-1900: تبلیغات چاپی
1450، گوتنبرگ ماشین چاپ را اختراع کرد. دنیای کتاب و نسخه های انبوه متحول شده است.
1730، مجله به عنوان یک وسیله ارتباطی ظاهر شد.
1741، اولین مجله آمریکایی در فیلادلفیا منتشر شد.
در سال 1839، پوسترها چنان محبوب شدند که قرار دادن آنها در املاک لندن ممنوع شد.
1920-1949: رسانه های جدید
1922، تبلیغات رادیویی آغاز شد.
در سال 1933، بیش از نیمی از جمعیت ایالات متحده (55.2٪) در خانه خود رادیو دارند.
1941، تبلیغات تلویزیونی آغاز شد. اولین آگهی مربوط به ساعت های Bulova بود و به 4000 خانه که تلویزیون داشتند رسید.
در سال 1946، بیش از 50 درصد از خانههای ایالات متحده قبلاً تلفن داشتند.
1950-1972: بازاریابی متولد می شود و رشد می کند
در سال 1954، برای اولین بار درآمد حاصل از تبلیغات تلویزیونی از درآمد حاصل از تبلیغات رادیویی و مجلات پیشی گرفت.
بازاریابی تلفنی به عنوان وسیله ای برای تماس مستقیم با خریداران رشد می کند.
در سال 1972، رسانههای چاپی از فرسودگی فرمول بازاریابی برونگرا رنج میبرند.
1973-1994: دوران دیجیتال شکوفا شد
1973، مارتین کوپر، محقق موتورولا، اولین تماس را از طریق تلفن همراه انجام داد.
1981، IBM اولین کامپیوتر شخصی خود را راه اندازی کرد.
1984، اپل مکینتاش جدید را معرفی کرد.
1990-1994، پیشرفت های عمده در فناوری 2G، که پایه و اساس انفجار آینده تلویزیون تلفن همراه را خواهد گذاشت.
در سال 1994 اولین مورد اسپم تجاری از طریق تجارت الکترونیک تولید شد.
1995-2020: عصر موتورهای جستجو و رسانه های اجتماعی
1995، Yahoo! و موتورهای جستجوی Altavista متولد می شوند.
1995-1997 مفهوم سئو متولد شد.
در سال 1998، گوگل و MSN موتورهای جستجوی جدیدی را راه اندازی کردند.
در سال 1998، مفهوم وبلاگ نویسی مطرح شد. تا اواسط سال 2006، در حال حاضر 50 میلیون وبلاگ در سراسر جهان وجود دارد.
2003-2012، عصر بازاریابی درونگرا آغاز می شود.
2003-2004، سه شبکه اجتماعی راه اندازی شد: LinkedIn، MySpace و Facebook.
در سال 2005، اولین ویدیو در یوتیوب منتشر شد
2006، توییتر متولد شد.
در سال 2009، گوگل جستجوهای بلادرنگ را راه اندازی کرد.
در سال 2010، 90 درصد از تمام خانواده های آمریکایی تلفن همراه دارند. اینستاگرام در 10 اکتبر ایجاد می شود.
جوانان 13 تا 24 ساله 13.7 ساعت را در اینترنت سپری می کنند در حالی که 13.6 ساعت تلویزیون تماشا می کنند.
در سال 2011، اسنپ چت ایجاد شد و کاربران جوان بیشتری را به سمت تلفن هایشان سوق داد و به جنون برنامه رسانه های اجتماعی دامن زد.
در سال 2012، در حال حاضر 54.8 میلیون کاربر تبلت وجود دارد.
در سال 2014، ظهور اینفلوئنسر مارکتینگ آغاز شد. کاربران و برندها به طور یکسان به قدرت کاربران رسانه های اجتماعی با فالوورهای زیاد پی می برند. ابزارهای مارکتینگ برای اینستاگرام و سایر پلتفرم ها بسیار زیاد است
در سال 2014، برای اولین بار استفاده از تلفن همراه از دسکتاپ بیشتر شد. کاربران بیشتری شبکه های اجتماعی را بررسی می کنند، ایمیل ها را می خوانند و از طریق تلفن خود خرید می کنند.
در سالهای 2015 تا 2016، دادههای بزرگ و اتوماسیون بازاریابی مورد کاوش قرار گرفته و برای تبلیغات به کاربران قویتر استفاده میشوند.
در سال 2018، مارکتینگ ویدئویی به رشد خود ادامه می دهد، به خصوص با راه اندازی IGTV توسط اینستاگرام. محتوای ویدیویی دیگر فقط محدود به یوتیوب و فیس بوک نیست.
2019-2020، روی هزاره ها حرکت کنید! Gen Z تمرکز جدید است و آنها یک برنامه جدید داغ دارند: TikTok.
جالب است که ببینیم مارکتینگ در کجا به رشد خود ادامه می دهد.
با رویدادهای جدید جهانی، مانند بحران COVID-19 در سال 2020 که باعث شد میلیونها نفر در خانه بمانند، رسانههای اجتماعی و روندهای بازاریابی مطمئناً تغییر خواهند کرد، و ما دقیقاً اینجا خواهیم بود تا آنها را دنبال کنیم.
دیدگاه Cyberclick در مورد بازاریابی
بازاریابی هر استراتژی یا اقدامی است که می تواند به شرکت کمک کند تا به اهداف خود دست یابد، فروش و سود خود را افزایش دهد و/یا درک برند را بهبود بخشد.
اینجا در Cyberclick، ما در بازاریابی و تبلیغات زندگی می کنیم و نفس می کشیم. در DNA ما هست!
ما در جذب کاربران به وب سایت یا صفحات فرود مشتریان خود از طریق کسب بازاریابی متخصص هستیم.
Cyberclick یک آژانس بازاریابی عملکردی است. ما هر پروژه جدیدی را که به دست می آوریم تجزیه و تحلیل می کنیم و اگر آن را قابل اجرا بدانیم، می توانیم نتایج خاصی را مطابق با اهداف مشتری تضمین کنیم.
ممکن است به این فکر کنید که “مارکتینگ عملکرد چه ویژگی خاصی دارد؟” نکته خاص این است که مشتری فقط زمانی پرداخت می کند که نتیجه حاصل شود!

بازاریابی
چگونه ما میتوانیم به شما کمک کنیم؟
ما ارزیابی خواهیم کرد که چگونه استراتژی مارکتینگ دیجیتال خود را به بهترین شکل بهینه کنید و چگونه بودجه خود را به بهترین شکل در همه کانال ها توزیع کنید.
ما همه چیز را پیگیری می کنیم و از انتظارات فراتر می رویم.
ما دید تحلیلی داریم و در کوتاه ترین زمان ممکن واکنش نشان می دهیم.
ما همیشه در حال آزمایش هستیم. ما بهترین تاثیر را با مطالعه کامل هر کمپین و/یا تبلیغ، انجام آزمایشهای متعدد به منظور یافتن اینکه کدام فاکتورها بهتر عمل میکنند، و بهینهسازی مداوم y تضمین میکنیم.
تعریف بازاریابی
تعریف بازاریابی عبارت است از اقدام یا کسب و کار تبلیغ و فروش محصولات یا خدمات، از جمله تحقیقات بازار و تبلیغات.
امروزه بازاریابی چیزی است که هر شرکت و سازمانی باید آن را در استراتژی رشد خود پیاده کند.
بسیاری از شرکتها از تکنیکهای بازاریابی برای رسیدن به اهداف خود بدون اینکه متوجه باشند استفاده میکنند، زیرا برای تبلیغ خود و افزایش فروش محصول یا خدمات خود تلاش میکنند. این روزها بازاریابی یکی از جنبه های کلیدی کسب و کار است.
مردم اغلب دقیقاً نمی دانند بازاریابی چیست و وقتی از آنها پرسیده می شود، آن را فروش یا تبلیغات تعریف می کنند.
در حالی که این پاسخ ها اشتباه نیستند، اما تنها بخشی از بازاریابی هستند. بسیاری از جنبه های بازاریابی مانند توزیع محصول، تبلیغ، طراحی و ایجاد مطالبی مانند صفحات فرود و محتوای رسانه های اجتماعی، بهبود تجربه مشتری، انجام تحقیقات بازار، ایجاد بخش های بازار و موارد دیگر وجود دارد.
بازاریابی بسیار گسترده است و شامل تمام استراتژی هایی است که به یک شرکت، برند یا فرد کمک می کند تا به اهداف خود دست یابد.
بازار یابی

باریابی
آوریل 2021
بازاریابی فرآیند علاقه مند کردن مشتریان یا مشتریان بالقوه به محصولات و خدمات شما است.
کلمه کلیدی در این تعریف «فرایند» است. بازاریابی شامل تحقیق، تبلیغ، فروش و توزیع محصولات یا خدمات شماست.
این رشته بر مطالعه رفتارهای بازار و مصرف کننده متمرکز است و مدیریت تجاری شرکت ها را به منظور جذب، کسب و حفظ مشتریان از طریق ارضای خواسته ها و نیازهای آنها و القای وفاداری به برند، تحلیل می کند.
مارکتینگ مدرن در دهه 1950 شروع شد، زمانی که مردم شروع به استفاده بیشتر از رسانه های چاپی برای تأیید یک محصول کردند. با ورود تلویزیون — و به زودی اینترنت — وارد خانه ها شد، بازاریابان می توانستند کل کمپین ها را در چندین پلتفرم انجام دهند.
و همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، در 70 سال گذشته، بازاریابان برای تنظیم دقیق نحوه فروش یک محصول به مشتریان برای بهینه سازی موفقیت، اهمیت فزاینده ای پیدا کرده اند.
در واقع هدف اساسی مارکتینگ جذب مشتریان به برند شما از طریق پیام رسانی است.
در حالت ایدهآل، این پیام برای مخاطبان هدف شما مفید و آموزشی خواهد بود تا بتوانید مشتریان را به سرنخ تبدیل کنید.
امروزه، به معنای واقعی کلمه ده ها مکان وجود دارد که می توان یک کمپین مارکتینگ را انجام داد — در قرن بیست و یکم کجا این کار را انجام می دهد؟
انواع بازاریابی
جایی که کمپین های بازاریابی شما زندگی می کنند کاملاً به محل سپری کردن وقت مشتریان شما بستگی دارد.
این به شما بستگی دارد که تحقیقات بازار را انجام دهید که تعیین کند کدام نوع بازاریابی – و ترکیبی از ابزارها در هر نوع – برای ایجاد برند شما بهترین است.
در اینجا چندین نوع مارکتینگ وجود دارد که امروزه مرتبط هستند، که برخی از آنها امتحان خود را پس داده اند:
بازاریابی اینترنتی:
با الهام از کمپین محصول Excedrin که به صورت آنلاین انجام شد، ایده حضور در اینترنت به دلایل تجاری به خودی خود نوعی بازاریابی است.
بهینه سازی برای موتورهای جستجو: به اختصار «SEO»، این فرآیند بهینه سازی محتوای یک وب سایت به گونه ای است که در نتایج موتورهای جستجو ظاهر شود.
این توسط بازاریابان برای جذب افرادی استفاده می شود که جستجوهایی را انجام می دهند که نشان می دهد آنها علاقه مند به یادگیری در مورد یک صنعت خاص هستند.
بازاریابی وبلاگی:
وبلاگ ها دیگر منحصر به فرد نویسنده نیستند. اکنون برندها وبلاگ هایی را منتشر می کنند تا در مورد صنعت خود بنویسند و علاقه مشتریان بالقوه ای را که برای کسب اطلاعات در اینترنت جستجو می کنند، پرورش دهند.
مارکتینگ رسانه های اجتماعی: کسب و کارها می توانند از فیس بوک، اینستاگرام، توییتر، لینکدین و شبکه های اجتماعی مشابه استفاده کنند تا در طول زمان بر مخاطبان خود تأثیر بگذارند.
بازاریابی چاپی:
از آنجایی که روزنامه ها و مجلات درک بهتری نسبت به افرادی دارند که برای مطالب چاپی آنها مشترک هستند، کسب و کارها همچنان به حمایت مالی از مقالات، عکاسی و محتوای مشابه در نشریاتی که مشتریانشان می خوانند، ادامه می دهند.
بازاریابی موتورهای جستجو:
این نوع مارکتینگ با SEO که در بالا توضیح داده شد کمی متفاوت است.
کسبوکارها اکنون میتوانند به موتور جستجو برای قرار دادن لینکها در صفحات فهرست خود که در معرض دید مخاطبانشان قرار میگیرند، پول بپردازند. (این مفهومی به نام “پرداخت به ازای کلیک” است — من نمونه ای از آن را در بخش بعدی به شما نشان خواهم داد).
بازاریابی ویدیویی:
در حالی که زمانی فقط تبلیغات تجاری وجود داشت، بازاریابان اکنون برای ایجاد و انتشار انواع ویدیوهایی که مشتریان اصلی آنها را سرگرم و آموزش میدهند پول خرج میکنند.
بازاریابی و تبلیغات
اگر مارکتینگ یک چرخ است، تبلیغات همان چرخ است.
مارکتینگ مستلزم توسعه محصول، تحقیقات بازار، توزیع محصول، استراتژی فروش، روابط عمومی و پشتیبانی مشتری است.
مارکتینگ در تمام مراحل فروش یک کسب و کار ضروری است و میتواند از پلتفرمها، کانالهای رسانههای اجتماعی و تیمهای متعدد درون سازمان خود برای شناسایی مخاطبان خود، برقراری ارتباط با آنها، تقویت صدای آن و ایجاد وفاداری به برند در طول زمان استفاده کند.
از سوی دیگر، تبلیغات تنها یکی از اجزای بازاریابی است.
این یک تلاش استراتژیک است که معمولاً برای گسترش آگاهی از یک محصول یا خدمات به عنوان بخشی از اهداف کل نگرتر ذکر شده در بالا پرداخت می شود. به زبان ساده، این تنها روشی نیست که بازاریابان برای فروش محصول استفاده می کنند.
این یک مثال است (به خواندن ادامه دهید، یک مسابقه در پایان آن وجود دارد):
فرض کنید یک کسبوکار در حال عرضه یک محصول کاملاً جدید است و میخواهد کمپینی ایجاد کند که آن محصول را به پایگاه مشتریان خود تبلیغ کند.
کانال های انتخابی این شرکت فیسبوک، اینستاگرام، گوگل و وب سایت شرکت آن است. از همه این فضاها برای حمایت از کمپینهای مختلف خود در هر سه ماهه استفاده میکند و از طریق آن کمپینها سرنخ ایجاد میکند.
برای پخش راهاندازی محصول جدید خود، راهنمای محصول قابل دانلود را در وبسایت خود منتشر میکند، ویدیویی را در اینستاگرام پست میکند که محصول جدید خود را نشان میدهد، و روی یک سری نتایج جستجوی حمایتشده در Google سرمایهگذاری میکند که ترافیک را به صفحه محصول جدید در وبسایت خود هدایت میکند.
حال کدام یک از تصمیمات بالا مارکتینگ و کدام تبلیغات بوده است؟
این تبلیغات در اینستاگرام و گوگل انجام شد. اینستاگرام عموماً یک کانال تبلیغاتی نیست، اما زمانی که برای برندسازی استفاده میشود، میتوانید پایگاهی از فالوورها را ایجاد کنید که هر از گاهی برای اعلام ملایم محصول آماده میشوند.
گوگل قطعا برای تبلیغات در این مثال استفاده شده است. این شرکت برای فضا در گوگل پرداخت – برنامه ای که به عنوان پرداخت به ازای کلیک (PPC) شناخته می شود – که در آن ترافیک را به یک صفحه خاص متمرکز بر محصول خود هدایت می کند.
مارکتینگ در کجا انجام شد؟ این یک سوال ترفندی بود، زیرا بازاریابی کل فرآیند بود. این شرکت با همسو کردن اینستاگرام، گوگل و وب سایت خود حول یک ابتکار متمرکز بر مشتری، یک کمپین بازاریابی سه قسمتی را اجرا کرد که مشخص می کند
انواع بازاریابی
اینفلوئنسر مارکتینگ
به گفته انجمن ملی تبلیغ کنندگان (ANA)، اینفلوئنسر مارکتینگ بر اعمال نفوذ افرادی که بر خریداران بالقوه تأثیر دارند و جهت دهی به فعالیت های بازاریابی حول این افراد برای هدایت پیام برند به بازار بزرگتر تمرکز دارد.
در اینفلوئنسر مارکتینگ، به جای بازاریابی مستقیم برای گروه بزرگی از مصرفکنندگان، یک برند الهامبخش اینفلوئنسرها (که میتواند شامل افراد مشهور، تولیدکنندگان محتوا، حامیان مشتری و کارمندان باشد) میشود یا آنها را جبران میکند.
بازاریابی ویروسی
بازاریابی ویروسی یک پدیده بازاریابی است که افراد را برای انتقال پیام بازاریابی تسهیل و تشویق می کند.
به این دلیل که تعداد افرادی که در معرض یک پیام قرار میگیرند، «ویروسی» نامیده میشود، فرآیند انتقال ویروس یا بیماری از فردی به فرد دیگر را تقلید میکند.
بازاریابی سبز
بازاریابی سبز به توسعه و بازاریابی محصولاتی اشاره دارد که فرض می شود از نظر محیطی ایمن هستند (یعنی برای به حداقل رساندن اثرات منفی بر محیط فیزیکی یا بهبود کیفیت آن طراحی شده اند).
این اصطلاح همچنین ممکن است برای توصیف تلاشها برای تولید، ترویج، بستهبندی و بازیابی محصولات به شیوهای که حساس یا پاسخگو به نگرانیهای اکولوژیکی باشد استفاده شود.
بازاریابی کلمات کلیدی
بازاریابی کلمات کلیدی شامل قرار دادن یک پیام بازاریابی در مقابل کاربران بر اساس کلمات کلیدی و عباراتی است که برای جستجو استفاده می کنند.[1]
مزیت کلیدی این روش این است که به بازاریابان این توانایی را می دهد که با پیام مناسب در زمان مناسب به افراد مناسب دست یابند.
برای بسیاری از بازاریابان، بازاریابی کلمات کلیدی منجر به قرار دادن یک تبلیغ زمانی می شود که کلمات کلیدی خاصی وارد شوند.
توجه داشته باشید که در سئو، این عبارت به دستیابی به جایگاه برتر در خود نتایج جستجو اشاره دارد.
بازاریابی چریکی
بازاریابی چریکی یک استراتژی بازاریابی غیر متعارف و خلاقانه را توصیف می کند که هدف آن کسب حداکثر نتایج از حداقل منابع است.
بازاریابی برون مرزی
بازاریابی برون گرا اصطلاح جدیدتری برای بازاریابی سنتی است که زمانی ابداع شد که اصطلاح بازاریابی ورودی رایج شد.
در بازاریابی برونگرا، بازاریاب از طریق روشهایی مانند تبلیغات تلویزیونی، رادیویی و نمایش دیجیتال، ارتباط با مشتری را آغاز میکند.
اغلب برای تأثیرگذاری بر آگاهی و ترجیح مصرف کننده برای یک برند استفاده می شود.
بازاریابی درونگرا
بازاریابی درونگرا بازاریابی است که در آن مشتریان در پاسخ به روش های مختلفی که برای جلب توجه آنها استفاده می شود، با بازاریاب ارتباط برقرار می کنند.
این روش ها عبارتند از بازاریابی ایمیلی، بازاریابی رویداد، بازاریابی محتوا و طراحی وب.
یکی از اهداف بازاریابی درونگرا، که شامل بازاریابی محتوا نیز می شود، ایجاد کسب و کار به عنوان منبعی برای اطلاعات ارزشمند و راه حل برای مشکلات است، در نتیجه اعتماد و وفاداری مشتری را تقویت می کند.
بازاریابی محتوا
بازاریابی محتوا تکنیکی است برای ایجاد و توزیع محتوای ارزشمند، مرتبط و منسجم برای جذب و به دست آوردن یک مخاطب کاملاً مشخص – با هدف هدایت اقدام سودآور مشتری.
طبق گفته انجمن ملی تبلیغکنندگان (ANA)، بازاریابی محتوا شامل روشهای مختلفی برای بیان داستان برند است.
بیشتر و بیشتر بازاریابان تبلیغات خود را به سمت بازاریابی محتوا/داستان گویی تغییر می دهند تا چسبندگی و پیوند عاطفی بیشتری با مصرف کننده ایجاد کنند.
درک بازاریابی
بازاریابی به عنوان یک رشته شامل تمام اقداماتی است که یک شرکت برای جذب مشتریان و حفظ روابط با آنها انجام می دهد.
شبکهسازی با مشتریان بالقوه یا قبلی نیز بخشی از کار است و ممکن است شامل نوشتن ایمیلهای تشکر، بازی گلف با مشتریان احتمالی، برگشت سریع تماسها و ایمیلها و ملاقات با مشتریان برای صرف قهوه یا صرف غذا باشد.

باریابی
در ابتدایی ترین سطح، بازاریابی به دنبال تطبیق محصولات و خدمات یک شرکت با مشتریانی است که می خواهند به آن محصولات دسترسی داشته باشند.
تطبیق محصولات با مشتریان در نهایت سودآوری را تضمین میکند. محصول، قیمت، مکان و تبلیغات چهار P بازاریابی هستند. چهار P در مجموع ترکیب ضروری یک شرکت برای بازاریابی یک محصول یا خدمات را تشکیل می دهند. نیل بوردن ایده آمیخته بازاریابی و مفهوم چهار P را در دهه 1950 رایج کرد.
محصول
محصول به کالا یا مواردی اشاره دارد که کسب و کار قصد دارد به مشتریان ارائه دهد. محصول باید به دنبال رفع غیبت در بازار باشد یا تقاضای مصرف کننده برای مقدار بیشتری از محصول موجود را برآورده کند.
قبل از اینکه بازاریابان بتوانند کمپین مناسبی را آماده کنند، باید بدانند چه محصولی فروخته می شود، چگونه از رقبای خود متمایز است، آیا محصول را می توان با یک محصول یا خط محصول ثانویه نیز جفت کرد و آیا محصولات جایگزین در بازار وجود دارد یا خیر. .
قیمت
قیمت به این اشاره دارد که شرکت چقدر محصول را به فروش می رساند. هنگام تعیین قیمت، شرکت ها باید قیمت تمام شده واحد، هزینه های بازاریابی و هزینه های توزیع را در نظر بگیرند.
شرکت ها همچنین باید قیمت محصولات رقیب در بازار را در نظر بگیرند و اینکه آیا قیمت پیشنهادی آنها برای ارائه یک جایگزین معقول برای مصرف کنندگان کافی است یا خیر.
محل
مکان به توزیع محصول اشاره دارد. ملاحظات کلیدی شامل این است که آیا شرکت محصول را از طریق یک فروشگاه فیزیکی، آنلاین یا از طریق هر دو کانال توزیع به فروش خواهد رساند.
وقتی در ویترین فروشگاه فروخته میشود، چه نوع محصول فیزیکی در آن قرار میگیرد؟ هنگامی که به صورت آنلاین فروخته می شود، چه نوع قرارگیری محصول دیجیتالی دریافت می کند؟
ترویج
Promotion، چهارمین P، کمپین ارتباطات بازاریابی یکپارچه است. پروموشن شامل انواع فعالیت ها مانند تبلیغات، فروش، تبلیغات فروش، روابط عمومی، بازاریابی مستقیم، حمایت مالی و بازاریابی چریکی است.
تبلیغات بسته به اینکه محصول در چه مرحله ای از چرخه عمر محصول قرار دارد متفاوت است. بازاریابان می دانند که مصرف کنندگان قیمت و توزیع یک محصول را با کیفیت آن مرتبط می دانند و آنها این را در هنگام طراحی استراتژی بازاریابی کلی در نظر می گیرند.
اهداف بازاریابی چیست؟
هدف مهم بازاریابی، پیشبرد رشد یک شرکت است. این را می توان از طریق جذب و حفظ مشتریان جدید مشاهده کرد.
شرکت ها ممکن است چندین استراتژی بازاریابی مختلف را برای دستیابی به این اهداف اعمال کنند.
برای مثال، تطبیق محصولات با نیازهای مشتریان میتواند شامل شخصیسازی، پیشبینی و اساساً دانستن مشکل مناسب برای حل باشد.
استراتژی دیگر ایجاد ارزش از طریق تجربه مشتری است. این از طریق تلاش برای افزایش رضایت مشتری و رفع هرگونه مشکل در محصول یا خدمات نشان داده می شود.
مفهومی که معمولاً در زمینه بازاریابی مورد استفاده قرار می گیرد، چهار Ps بازاریابی به چهار عنصر کلیدی یک استراتژی بازاریابی می پردازد. چهار P شامل محصول، قیمت، مکان و تبلیغات است.
چه چیزی می تواند به شما در موفقیت در چشم انداز بازاریابی امروز کمک کند؟
در اینجا مجموعه ای از نکات کارشناسان در مورد نحوه رویکرد بازاریابی در عصر دیجیتال آورده شده است:
شرکت ها می توانند از داده ها برای ایجاد تجربیات مشتری مرتبط تر و شخصی سازی شده استفاده کنند. علاوه بر این، از تجربیات رسانه های اجتماعی برای ایجاد ارتباط قوی تر با مخاطبان خود استفاده کنید.
مدیر ارشد محصول در SAP Ratul Shah توصیه می کند که با مشتری با همدلی و به عنوان یک انسان صحبت کنید. مندی وب، مدیر بازاریابی Sitel می گوید، در همین حال، شرکت ها همچنین می توانند به دنبال ایجاد جوامعی پیرامون برند خود باشند.